قال صدرالمتألهین رحمه الله :
بل وحدته وحدة أخرى مجهولة الکنه کذاته تعالى ... وهکذا القول فی جمیع صفاته الکمالیة.
مجموعه رسائل فلسفی ج4/رساله الحکمة العرشیة صفحه 47
استاد امامی جمعه:
بین مجهول الکنه و مجهول المعنی بودن فرق است.
خدا و صفات خدا مجهول الکنه می باشند ولی مجهول المعنی نیستند.
ما همواره به راز نزدیک می شویم ولی هیچ گاه راز برای احدی بر ملا نخواهد شد.
الی الابد بحث ، بحث تقرب است ولی هیچ گاه حقیقت منجلی و منکشف نمیشود.
....قبلاً که القاب حساب و کتابی داشت به هر کسی نمیگفتند بحرالعلوم به هر کسی هم نمیگفتند که این دارای حکمت عرشیه است. الآن شما میبینید قدم به قدم در این کتابها هر مطلب عمیقی که باشد و به نظرشان دقیق بیاید میگویند «حکمة عرشیة» [اما] سابق که این طور نبود به تعبیر بعضی از مشایخ ما (رضوان الله علیهم); میفرمودند سابق بنا بر این بود اگر کسی مطلبی از خودش داشته باشد (یک) و سابقه نداشته باشد که او از جای دیگر شنیده باشد [و] الآن جوشانده(این دو) [یعنی اگر] مطلب عمیق باشد از خود او هم باشد از سنخ الهیات و توحید الهی و امثال ذلک باشد [و] به قرآن و عترت برگردد, چون «أنّ قلبَ المؤمن عرشُ الرحمن» است (اولاً) و این مطلب از این قلب جوشیده (ثانیاً), میشود "حکمةٌ عرشیه" حالا بعد یگر رایج شد مصرفکنندگانش زیاد شدند هر مطلب تندی را میگویند: «حکمة عرشی» یا «مطلبٌ عرشی» [اما] قبلاً که اینچنین نبود. بحرالعلوم گفتن به افراد هم اینچنین نبود; آن که بانک اطلاعات است آن که موزه است او بحرالعلوم نیست چون گوهر از خود او نیست
آیت الله جوادی آملی / خطبه های نماز جمعه قم(1371/03/08)